سه تصویر از یک روز

ساخت وبلاگ
بسم اللهدانشکده ی ما دانشجوی اهل سنت کم ندارد. اصلاً رشته ای داریم که مختص اهل سنت است. پس طبیعی است که در وضوخانه ببینی کسی دارد به سبک اهل سنت وضو می گیرد یا در نمازخانه دوستانی را ببینی که دست بسته نماز می خوانند.گرچه تا حال تقابلی جدی میان شیعیان و اهل سنت دانشکده ندیده ام، اما قرابت خاصی هم چشمم را نگرفته. انگار دیواری نامرئی بین دو طرف هست.دیروز یکی از سنی های دانشکده مشغول وضو گرفتن بود و به فاصله ی یک متری اش دانشجوی دیگری بود که لابد ادعای شیعه بودن داشت. برادر شیعه مان شروع کرده بود به خواندن یک مداحی؛ که البته شاید بیش تر مدح شیعیان امیرالمؤمنین بود تا مدح حضرت! چندان دقت نکردم تا ابیات را به ذهنم بسپارم؛ ولی مثلا یک جایش خلقت بهشت را هم گویی صدقه ی سر شیعیان می دانست. سواد بحث کلامی کردن را ندارم که بگویم سبب خلق بهشت چه بوده و چه نبوده. این بحث ها باشد برای آنها که سوادش را دارند. اما دو نکته به ذهنم رسید در این باره:یک) اولاً گفت «آن که یافت می نشود، آنم آرزوست!»... شیعه بودن ادعایی است که خیلی از دهان من و امثال من بزرگتر است. بزرگی فرموده بود به جای این حمد که برای روز عید غدیر وارد شده که «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین...» باید بگوییم «اللهم اجعلنا من المتمسکین...». اگر شیعه سلمان بود، ما چه کاره ایم؟ واقعیت این است که من خودم گاهی وقتی می خ سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 181 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم اللهامروز با یکی از رفقا رفتیم و اشنوگل را دیدیم. حدود یک سال بود که سینما نرفته بودم؛ آن وقتی که یتیم خانه ی ایران روی پرده بود.در وانفسای سینمای ایران، این فیلم ها غنیمت است و دست کم می شود بعد از چند ماه رفت سینما. شاید حداقل فایده ی دیدن این جور فیلم ها هم حمایت از جریانی باشد که پای ارزش ها ایستاده اند؛ گرچه میان سینماگران غریبه باشند و سانسور شوند. حتماً سعی کنید فیلم را ببینید.تقریبا با نیم ساعت تأخیر رسیدیم و اوایل فیلم را ندیدیم.از قسمت هایی که دیدیم یک جمله اش چشمم را گرفت:در جنگ، راحت ترین کار کشته شدن است و سخت ترین کار جنگیدن... سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 247 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم اللهچند هفته قبل یکی از رفقا جمله ای به نقل از استاد میرباقری برایم فرستاد. جواب دادم این جمله تحریف شده و اصلش این بوده... بحثی از آیت الله میرباقری را طوری تقطیع کرده بودند که انگار ایشان گفته بود عاشورای سال بعد خبرهایی است (و این خبرها هم لابد یعنی ظهور!). در حالی که اصلا بحث ایشان چیز دیگری است.چند روز قبل بنده خدایی مطلبی فرستاد درباره یک فضانورد که گفته از روی ماه ـ به گمانم ـ فقط هشت نقطه ی زمین را روشن دیدم و بعد متوجه شدم که اینها مکه و مدینه و نجف و... بود. جز این، آن بالا به صورت مداوم صدای اذان می آمد و من مسلمان شدم.یک جستجوی ساده در اینترنت نشان داد که این خبر، شایعه بوده.امروز صبح مطلبی دیدم به نقل از سفینة البحار مرحوم شیخ عباس قمی. ما هم که بی کاریم! رفتم و هرچه گشتم آن مطلب را در سفینة البحار نیافتم. کلمات کلیدی ای از متن را هم در نرم افزار جامع احادیث سرچ کردم؛ خبری نبود که نبود. پیام داده ام به نویسنده آن کانال. جواب می دهد من از جای دیگری گذاشته ام. البته بدون هیچ لینک یا آدرسی! جالب این که این کانال بیش از دوازده هزار عضو دارد. ببینید یک حرف سست با چه سرعتی پخش می شود.چند دقیقه قبل می بینم در کانال شهید آوینی مطلبی نوشته که به دست نوشته ی یک دبیرستانی شبیه تر است تا شهید آوینی! و نوشته که این مطلب دارد پخش می شود به اسم شهید آوینی در حالی که شهید اصلا چنی سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 192 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم الله اوایل کار که این سیم کارتم را گرفته بودم، شماره ی خودم (همان سیم کارت) را در گوشی ذخیره کرده بودم و جای اسم نوشته بودم "خودم" و جلویش هم یک علامت تعجب گذاشته بودم. یکی از رفقا گفت واقعاً هم علامت تعجب می خواهد... تا مدتی شماره را حفظ نبودم و مثلاً اگر می خواستم شماره ام را به دوست جدیدی بدهم، یا شماره ی او را می گرفتم و تک می زدم مثلاً، یا از روی دفتر تلفن گوشی ام شماره ی خودم را برایش می خواندم. کم کم شماره را حفظ شدم و شاید چند سال بود که مشکل خاصی پیش نیامده بود. شماره ی سیم کارت دومم را هم حفظ شدم... گمانم از دو سال پیش که گوشی ام را هم که عوض کردم دیگر شماره ی خودم را ذخیره نکردم!امروز رفته بودم دنبال یک کار اداری. گفت شماره موبایل. شروع کردم به گفتن... حرف کوتاهی وسط حرف آمد و خواستم ادامه بدهم که دیدم شماره را درست یادم نیست. با تکرار و تردید شماره را گفتم. خدا را شکر در این شهر پر عجله هم که خیلی راحت نمی شود به کارمندی گفت بگذار مطمئن شوم! همین طور که کارمند داشت اطلاعاتم را وارد سیستم می کرد با سیم کارت دومم یک پیامک به شماره ای که به کارمند داده بودم فرستادم تا ببینم به خودم می رسد یا نه! شکر خدا رسید و مجبور نشدم به کارمند بگویم شماره را اشتباه دادم...بعد از این ماجرا، شماره ی هر دو سیم کارت را روی گوشی ذخیره کردم و نوشتم "خودم" و "خودم 2". اما این بار دیگر ج سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 201 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم اللهسه ـ چهار سال قبل بود که آقای روحانی و برخی اطرافیان و رسانه های حامی اش، گه گاه دم از به "همه پرسی" گذاشتن مذاکره با امریکا  می زند. این مدل حرفها فارغ از این که چه قدر مبنای محکمی داشته باشد، خواسته یا ناخواسته یک جور روشنفکر بودن را نشان می دهد و غالباً هم به کام عوام الناس شیرین می آید (در این باره قبلاً مطلبی نوشته بودم). حالا دیگر شاید "سودمند بودن مذاکره با امریکا" و "قابل اعتماد بودن این دولت" و "لزوم خوش بینی به دنیا و مذاکرات" برای درصد زیادی از مردم به بداهت چند سال قبل نباشد. اما هنوز راه برای حرفهای روشنفکرانه و موافق ذائقه ی کف جامعه باز است؛ مثلاً پر رنگ کردن حقوق شهروندی. لابد اگر کسی هم نقدی داشته باشد می شود مخالف حقوق مردم!بگذریم. این روزها یکی از دغدغه های مردم، برخی خبرهایی است که از لایحه ی بودجه می رسد. مثل بنزین 1500 تومانی یا قطع یارانه تعداد زیادی از مردم. این جا شاید بشود یک سؤال از آقای روحانی پرسید: چرا در این چیزها دم از همه پرسی نمی زنید؟ چه اشکال دارد از مردم ـ حتی نه همه ی مردم، بلکه از همان هایی که به شما رأی دادند ـ یک نظرخواهی فراگیر بکنید؟ با منطق شما، لابد مردم در اینجا هم می توانند خیر خود را بفهمند.پ.ن یک. روحانی و جهانگیری و تیم شان، در دوره انتخابات کم از برنامه ی اقتصادی داشتن دم نزدند. یک سؤال ساده ی دیگر: آیا در آن برنامه می دانس سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 173 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم اللهخروجی اضطراری خوابگاه، دقیقاً کنار در اتاق ماست؛ انتهای راهرو. در این یک سال و چند ماهی که این جا هستیم، همیشه ی خدا این در بسته بود. گاهی فکر می کردم اگر اتفاقی بیفتد چه؟ گاهی هم به ذهنم می رسید که احتمالاً کلید پیش فرد زحمت کشی است که این جا را نظافت می کند. ناگفته نماند؛ از بسته بودن در هم چندان ناراضی نبودیم. رفت و آمد کمتر، سر و صدای کم تر!دیشب قبل از ساعت دوازده بود که تهران لرزید. در هم که طبق معمول بسته بود. عده ای پا به دو گذاشته بودند و از در اصلی فرار کردند.حدود ساعت یک بود که داخل اتاق خوابیدم. بیشتر از حال طبیعی طول کشید که خواب بروم. حدود دو و نیم بیدار شدم و قبل از اینکه دوباره خواب بروم، سر و صدایی شنیدم. متوجه شدم کسی از طرف تأسیسات و این چیزها آمده که در اضطراری را باز کند. جالب است که بنده ی خدا شاید بیشتر از نیم ساعت با چکش و ابزار دیگر، با در درگیر بود تا توانست بازش کند. با آن قدر سر و صدا و ضربه و... که اعتراض همسایه ها را به دنبال داشت! این هم خروجی اضطراری!خدا می داند چه قدر موارد مشابه داریم که اگر زلزله کمی شدیدتر بود، تلفات را چند برابر آنچه باید می کرد. سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 191 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم اللهامروز بیا و سر به سجاده گذارچون ابر ـ به یاد روز باران ـ تو ببارما منتظر هواشناسان هستیمای دشت! خودت نماز باران بگزار...به یاد قدیمی هایی که مثل ما اسیر بت علم مدرن نبودند... و وقتی می دیدند خشک سالی جدی ست، برخلاف ما که چشم مان به پیش بینی این سازمان و آن سایت است، راه می افتادند و نماز باران را با آدابش می خواندند... و آن قدر مطمئن بودند که با خودشان چتر هم می بردند... پ.ن. عنوان مطلب، بریده ای است از شعری از نیما یوشیج: قاصد روزان ابری داروک! کی می رسد باران؟ سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 192 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم اللهدر برخی کتب کلامی و فلسفی استدلالی برای ضرورت نبوت اقامه شده که این روزها خوب درک می شود. این استدلال را جناب بوعلی نیز در نمط نهم اشارات و تنبیهات آورده. خلاصه و ساده ی استدلال این است: آدمی زندگی اجتماعی دارد و زندگی اجتماعی نیازمند نظم است و نظم متوقف بر وجود قواعدی نظم دهنده. این قواعد را باید کسی تعیین کند که خود، ذی نفع نباشد (و البته علم و... هم داشته باشد). حالا چه کسی است که قطعاً از این قواعد نه ذی نفع است و نه می خواهد با اینها از خودش ضرری را دفع کند؟ خدا. و خدا هم این قواعد را از طریق انبیاء به انسان ها می رساند...خوب؛ لابد عقلای عصر جدید در این استدلال یا یک سری مبانی دیگر با جناب ابوعلی سینای ما اختلاف داشته اند که قائل به دموکراسی و پارلمان و قانون و... شده اند. و در این فضا، استدلال ابن سینا ـ شاید بهتر از زمان خودش ـ فهم می شود. وقتی مثلاً مجلس یا هیأتی از مدیران و... قانون هایی وضع می کنند که قرار است بر خودشان حاکم باشد. در این وضع اگر فرد در بند هوای خود باشد ـ که از این دست افراد، از فراوان ترین گونه های انسانها هستند ـ هوایش حاکم بر قانونی می شود که قرار است بر خودش حاکم باشد! فکرش را بکنید: فردی در بند شکم و رفاه پرستی خودش باشد و بخواهد سرنوشت بیت المال مسلمین را با رأیی تصویب کند! چه چیز می خواهد این فرد را قانع کند که نان شب برخی مردمی که در چند ک سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 197 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم اللهبریده هایی از انجیل برنابا؛ به بهانه ی میلاد حضرت مسیح.[عیسی فرمود] آیا نمی دانی خدمت به خدای واجب است که مقدم داشته شود بر پدر و مادر؟ (فصل نهم)پس چون شیطان رفت، فرشتگان آمدند و تقدیم نمودند برای یسوع [= عیسی] هر آنچه محتاج بود... آن گاه [طایفه] خواهش نمودند از او که بماند با ایشان؛ زیرا کلمات او مانند کلمات کاتبان نبود، بلکه اثرکننده بود. (فصل سیزدهم)اما یهودای اسخریوطی؛ پس [عیسی] او را وکیل قرار داد بر آنچه داده می شد برای صدقات؛ که او [= یهودا] پس می ربود [= می دزدید] ده یک [= یک دهم] را از هر چیزی. (فصل چهاردهم)[عیسی] فرمود شما خود نیستید که مرا اختیار نموده اید؛ بلکه من شما را اختیار نموده ام تا شاگرد من باشید. پس هر گاه جهان شما را دشمن بدارد، حقا که شما شاگردان من خواهید بود؛ زیرا جهان همیشه دشمن بندگان و خدمتکاران خدای بوده. (فصل هجدهم)پ.ن. اجیل بَرنابا جزء چهار انجیلی که معمولاً مسیحیان آنها را دارند و می خوانند نیست. خدا داند؛ برخی می گویند به خاطر ارتباط زیادی که با اسلام دارد حذف شده. در کتاب رحمت واسعه، سخنی از آیت الله بهجت ره در مورد انجیل برنابا و تطابق های عجیب و زیادش با روایات خودمان آورده شده. البته این کتاب هم مانند سایر انجیل های موجود، گفته ها و خاطرات اصحاب حضرت عیسی است و نه کتابی آسمانی؛ بنابراین نمی شود چشم بسته همه چیزش را پذیرفت. آن طور که صریح سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 211 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57

بسم الله

زلزله ی تهران، زلزله های کرمان، زلزله ی کرمانشاه، زلزله ی بم...
حتی زلزله ی موعود تهران
همه ی اینها پیش لرزه اند.

فرمود: إذا زُلزِلَتِ الأرضُ زِلزالَها... زلزله این است.

پ.ن. قطعاً باید نکات ایمنی درباره ی آن زلزله را هم بدانیم و رعایت کنیم.

سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 218 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 19:57